فلزات کمیاب؛ اهرم پنهان چین در جنگ تعرفهها و عامل توافق بوسان با آمریکا
توافق اخیر در بوسان، نشاندهنده تحولی چشمگیر در روابط آمریکا و چین است؛ تغییری که از درک متقابل «تهدید» به سمت «همکاری موقت» پیش رفته است. این تحول ریشه در وابستگیهای حیاتی دو قدرت جهانی به یکدیگر در حوزه فلزات کمیاب دارد. آمریکا برای تولید جنگندههای پیشرفته F-35 به مقادیر قابل توجهی از این فلزات (۴۱۸ کیلوگرم برای هر هواپیما) نیاز دارد، در حالی که چین با در اختیار داشتن ۸۰ درصد از صادرات جهانی این مواد، به شدت به بازار آمریکا وابسته است.
اهمیت فلزات کمیاب در سه حوزه کلیدی نهفته است: ۱. وابستگی زنجیره تأمین جهانی، ۲. تهدیدات امنیتی و نظامی، ۳. فشار اقتصادی متقابل و ۴. کاربردهای حساس غیرنظامی. این فلزات، مانند نئودیمیوم که در ساخت مغناطیس موشکها و توربینهای بادی حیاتی است، و گالیوم که در تولید تراشههای الکترونیکی و نیمههادیها نقش اساسی دارد، ستون فقرات صنایع پیشرفته و دفاعی هر دو کشور را تشکیل میدهند.
مقایسه مدلهای اقتصادی آمریکا و چین، تصویری جالب از رقابت و همزیستی آنها ارائه میدهد. مدل اقتصاد لیبرال آمریکا، که ریشه در فلسفه آدام اسمیت و مفهوم «دست نامرئی» بازار دارد، بر رقابت آزاد، نوآوری و سود فردی به عنوان موتور محرک رفاه جمعی استوار است. در مقابل، مدل اقتصادی چین که از سال ۱۹۷۸ با اصلاحات دنگ شیائوپینگ به «سوسیالیسم با ویژگیهای چینی» تبدیل شد، ترکیبی از برنامهریزی مرکزی و سازوکارهای بازار آزاد است و از آموزههای مارکسیستی الهام گرفته است. هر دو مدل، با وجود تفاوتهای بنیادین، در دنیای سرمایهداری برای بقا و پیشرفت تلاش میکنند.
منازعه بر سر دسترسی به فلزات کمیاب، به ویژه نئودیمیوم و گالیوم، آمریکا و چین را به سمت توافق بوسان سوق داد. این توافق نشان داد که چگونه تهدید به اختلال در زنجیره تأمین شرکتهای بزرگ آمریکایی، که به شدت به این مواد وابسته هستند، میتواند بر تصمیمگیریهای سیاسی تأثیر بگذارد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، این توافق را «شگفتانگیز» خواند، اما روایت او بدون در نظر گرفتن عمق وابستگی متقابل، ناقص است. در دنیای امروز، فناوری و دسترسی به منابع حیاتی آن، تعیینکننده قدرت و امنیت ملی است و جنگهای آینده بیش از پیش بر سر تکنولوژی و مواد اولیه آن خواهد بود، نه صرفاً بر سر منابع انرژی سنتی مانند نفت.
منبع: khabaronline_ir